سرمقاله
درحالیکه نیروی هوایی هر کشور، نقش بارزی در دفاع از تمامیت ارضی و تهدیدهای احتمالی را دارد، ولی افغانستان تاهنوز از داشتن چنین نیروی به معنای کامل آن برخوردار نیست.
این درحالی است که از حضور و اعلام حمایت متحدان غربی افغانستان، یک و نیم دهه میگذرد و تاهنوز هم این موضوع و بسیاری از مسایل سرنوشتساز کشوری در چنگ و قید قولهای مبهم و عملی نشدهی آنان قرار دارد.
آنچه مسلم است اینکه قوای مسلح افغانستان، تاکنون نقش اصلی خود را به عنوان نیروهای نظامی متعارف یک کشور بازنیافته اند. آموزشها، تجهیزات و تسلیحات ارائه شده به این نیروها از سوی متحدان غربی افغانستان از جمله امریکا متناسب با حجم و دامنهی تهدیدها فراهم شده است. به عنوان مثال، پولیس افغانستان، که قاعدتا باید نیروی انفاذ قانون و حفظ نظم در جامعه باشد، برای جنگیدن با یک نیروی شورشی تربیت شده است. ارتش افغانستان نیز، در حال حاضر از توانمندی لازم برای مقابله با تهدیدات بیرونی برخورددار نیست و موضوع فراهم کردن سلاحهای سنگین و نیروی هوایی یکی از اختلاف نظرهای اصلی حکومت افغانستان با ناتو و امریکایی ها است.
متحدان غربی افغانستان میگویند مسئولیت آنها آموزش و مجهز ساختن قوای مسلح افغانستان برای مقابله با تهدیدات فوری داخلی مثل شورشیان است. آنها میگویند تجهیز قوای افغان به مثابهی نیروهای متعارف مسئولیت حکومت این کشور در آینده است.
گذشته از آن، آنها استدلال میکنند که حکومت افغانستان توانایی برعهده گرفتن هزینه هنگفت حفظ و مراقبت از تجهیزات و تسلیحات پیشرفته را ندارد و این هزینهها در نهایت به گردن متحدان غربی افغانستان خواهد افتاد. این کشورها هم اکنون نیز نزدیک به ۸۰ درصد هزینه ارتش و پولیس ملی افغانستان را میپردازند.
از سوی دیگر، با آنکه دخالت صریح نظامی پاکستان در افغانستان به عنوان یک تهدید بیرونی دور از تصور است، اما این نیاز وجود دارد که یک توازن نسبی قدرت نظامی بر روابط افغانستان و پاکستان حاکم شود.
داشتن ارتش متعارف مجهز به تسلیحات سنگین لازم و نیروی هوایی متناسب برای افغانستان، با آنکه طبیعتا کوچکتر از ارتش زمینی و هوایی پاکستان خواهد بود، چنین توازنی را ایجاد خواهد کرد و میتواند باعث کاهش دخالتهای غیرمستقیم حلقات حامی مخالفان مسلح در افغانستان شود.
راه دیگر ایجاد چنین توازنی، تضمین امریکاییها برای دفاع از افغانستان در قبال تهدیدات خارجی است. اما هرچند این تعهدها در آغاز از سوی متحدان غربی افغانستان داده شده، با مرور زمان به باد فراموشی سپرده شده و به طاق نسیان گذاشته شد. سخن گفتن از اینکه تجهیز نیروی هوایی در دستور کار جامعه جهانی نیست، بیش از همه نگران کننده است و آیندهی موضوع مبارزه با تروریزم در افغانستان را با چالش فزایندهای مواجه ساخته است.
لذا بسیار ضروری است تا رهبران حکومتی و دولتمردان کشور که با امضای پیمانهای امنیتی با غرب، افغانستان را در تحت قیمومیت آنان قرار داده است، به نحوی این معضل را حل نموده و به هر ترتیبی که ممکن است، این چالش را از میان بردارند.